دنیای شکمی

ساخت وبلاگ

دوستان از من خواستند از زندگی شکمی بنویسند.

الحمدلله. زندگی بد نیست. شب ها گشنه نمی خوابم. البته شبها که اصولا اصلا نمیخوابم. ولی کلا هروقت بخوابم گشنه نمیخوابم. خدایا شکرت. اینجا سیستم "از تولید به مصرفه".  یعنی ما همین‌جا می‌خوریم و همین‌جا آروق می‌زنیم و سکسکه می‌کنیم و گلاب به روتون همین‌جا هم می‌ریم دست به آب. خیلی هم راستش، یعنی که این‌جوری که به نظر میاد، بد نیست. 


فعالیت بدنی هم دارم. بیشتر شنا میکنم. چند هفته پیش خانم پرستاره گفت اندازه یک استخر پنجاه متریِ استاندارد المپیک آب هست اینجا. راست میگه. من هم از امکانات بهترین استفاده رو می‌کنم. شنیدید میگم بچه به دنیا میاد خودش شنا بلده؟ همینه دیگه. شما هم نه ماه تمرین کنید اندازه ما یاد می‌گیرید. 


 انواع مختلف شنا رو کار می‌کنم. مامان بیشتر شناهایی که تمرکزشون روی حرکت دست هست رو دوست داره (کرال سینه و پشت). پروانه و قورباغه که میرم شروع می‌کنه غر زدن. کلا این مامان با ورزش پای من مشکل داره.



داستان زندگی...
ما را در سایت داستان زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6hannah-goli4 بازدید : 231 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 13:25